• نامه ها
  • به مردم كوفه
مترجم : سید علی نقی فیض الاسلام

به مردم كوفه

 (57) (و من كتاب له ( عليه  السلام  )) إلى أهل الكوفة عند مسيره من المدينة إلى البصرة أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي خَرَجْتُ مِنْ حَيِّي هَذَا إِمَّا ظَالِماً وَ إِمَّا مَظْلُوماً وَ إِمَّا بَاغِياً وَ إِمَّا مَبْغِيّاً عَلَيْهِ وَ أَنَا أُذَكِّرُ اللَّهَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي هَذَا لَمَّا نَفَرَ إِلَيَّ فَإِنْ كُنْتُ مُحْسِناً أَعَانَنِي وَ إِنْ كُنْتُ مُسِيئاً اسْتَعْتَبَنِي.


ص1041

 از نامه هاى آن حضرت عليه السّلام است باهل كوفه هنگام حركت از مدينه ببصره (بجنگ اصحاب جمل، كه در آن از ايشان كمك خواسته) 1-  پس از حمد خدا و درود بر پيغمبر اكرم، من از جاى قبيله خود (از مدينه بعزم بصره) بيرون آمدم در حالي كه (نزد كسيكه با حقيقت آشنا نبوده امام زمانش را نمى شناسد) يا ستمگرم يا ستمگر ديده، و يا گردن كش و يا رنج برده، 2-  و (در هر دو صورت) من خدا را بياد كسي كه اين نامه ام باو مى رسد مى آورم تا زود نزدم آيد، اگر (دانست كه در اين كار) روشم درست بود كمكم نمايد، و اگر كردارم را درست ندانست بازگشت بدرستى و خوشنودى ايشان را از من بخواهد (بنا بر اين كسى نبايد بهانه گرفته از خانه بيرون نيايد، بلكه بايد خدا را در نظر داشت و از خانه بيرون آمد و مظلوم را كمك و ظالم را نهى از منكر نمود، بله اگر نتوانست ظالم و مظلوم را تشخيص دهد ايشان را بحال خود گذارد كه در اين صورت عذر نادانى او پذيرفته است).